اميرصدرا (ميش ميش ماما)اميرصدرا (ميش ميش ماما)، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 26 روز سن داره

ميش ميش ماما

پيراشكي مان جون(مامان جون از زبون اميرصدرا)

بسم الله اين اولين پست آشپزي من تو سايت اميرصدرامه ،باز ميگم من آشپز نيستم كلاس آشپزي نرفتم ولي اون چيزايي كه خوشم مياد ميخوام اينجا بيارم تا اگه كسي خواست استفاده كنه. پنج شنبه خونه مان جون ناهار دعوت بوديم زود بيدارشديم حاضر شديم رفتيم خونه مان جون ،همينكه رسيديم ديديم مان جون يه سفره اي انداخته داره يه كارايي ميكنه ، يه كارخوب چون ميدونه من عاشق غذاهاي سنتي هستم حالا شروع ميكنم به توضيح غذاي مان جون: اين غذايي كه مان جون درس ميكنه اسمش به زبان ما كته هست نه همون كته برنجي كه اين يه نوع غذايي شبيه پيراشكي هستش كه با خمير وسبزي محلي كه ما بهش ميگيم شومين درس ميشه كه اوايل سال يعني فروردين ماه تو فضاهاي سبز ومعمولا بيرون شهر رشد ميكنه ...
30 فروردين 1393

بهمني هاي خانواده ما

ماه بهمن ماه عجيبي است چقدر اتفاقات زيادي تواين ماه اتفاق افتاده يعني حرف براي گفتن زياده اما بيشترش تو دل محفوظه پسر گلم ، نميخوام اتفاقات بد ماندگار باشه براهمين خوبي ها رو برات به ثبت ميرسونم چون ميخوام برات پيام آور خنده باشم ما به لج سختيها وناخوشيها بايد بخنديم بايد شادي كنيم كاش دنياي ادماي بزرگ هم به اندازه دل بزرگ وپاكت تمييز وزيبا بود پنج سال با تمام سختيهاش نگرانيهاش خوشي هاش زيباييهاش گذشت آرزوم بر اين است كه صد سالگيت رو با اين دل پاك و با اين صورت خندان جشن بگيري.  تو خانواده ما بهمن ماهيا زيادن اگه به ترتيب بگيم اول تولد دايي مهدي بود دائي مهدي ٩ بهمن به دنيا اومده    دده جون كيك و ميوه گرفته بود خوش گذشت انشا...
27 بهمن 1392
1